سی و نُه

ساخت وبلاگ
این موقع از سال که میشه همه جا پر میشه از عطر نرگس ...  لطیف و دلچسب ، یه جوری که انگار بوی عشق میده بوی وصال ، بوی خوبی، یا اصلا بوی بهترینای خدا :) امروز نرگس زار بودم و عجیب حال و هواش آدمو میبرد به این شعر فریدون مشیری اونجا که میگه : بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک  شاخه‌های شسته، باران خورده، پاک آسمان آبی و ابر سپید برگ‌های سبز بید عطر نرگس، رقص باد ... و انگار که توی روزهای آخر پاییز بهار شده بود :) سی و نُه...
ما را در سایت سی و نُه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : manoobahar1 بازدید : 68 تاريخ : جمعه 29 دی 1396 ساعت: 3:22

بابا انار خریده تازه و قرمز و خوردنی ، همه رو میریزم توی سینک و میشورم و یه کاسه ی بزرگ میارم تا دون کنم ، عطر نرگس کل خونه رو پر کرده با مامان قرار گذاشتم عصری بریم تنقلات و چیز میز بخریم فال حافظم رو پیش پیش گرفتم و غبار غم برود حال خوش شود اومده همه چیز داره میگه یلدای قشنگیِ اما نمیدونم چرا حالم شبیه این انارِ جامونده از پاییزِ که همین چند روز پیش از درختمون افتاد، همینجور کال و تنها ... + یلداتون مبارک :) سی و نُه...
ما را در سایت سی و نُه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : manoobahar1 بازدید : 61 تاريخ : جمعه 29 دی 1396 ساعت: 3:22

+ میگن که سال میلادی داره نو میشه، مبارکشون باشه خب :) + ما که تو بی بارونی و گرد و خاک دست و‌ پا میزنیم و همش بیماریم اینجور داریم روزای اول زمستونو سر میکنیم :/ + چند روز میشه که با یه مدل خاصی از حرصِ دوس داشتنیِ ریتم دار این آهنگ رو گوش میدم :))  + کلا همینجور اومدم یه پست بذارم ! + این عکس رو دوس دارم خوبه که رفیق آدم عکاس باشه هااا :)) * از استوری های اینستام  سی و نُه...
ما را در سایت سی و نُه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : manoobahar1 بازدید : 35 تاريخ : جمعه 29 دی 1396 ساعت: 3:22

داشتم فکر میکردم به اینکه خلوت آدمها پر ماجرا ترین گوشه ی دنیاست! توی این تو در توی پیچیده یِ افکارمونِ که واقعا زندگی می کنیم می سازیم خراب میکنیم تصمیم میگیریم پشیمون میشیم نابود میشیم تا لبه ی تیغ میریم و بر می گردیم یه وقتایی متنفر میشیم فحش میدیم حتی یکیو میکُشیم ! یا بال و‌پر می گیریم اوج می گیریم و تا عمق خواسته ها و رویاهامون میریم و غرق میشیم و لذت میبریم کافیه چشممون رو ببندیم و تصور کنیم ... دور از دسترس ترین جایی که وجود داره همین جاست ، قصه ی واقعیِ ما آدمها توی همون تو در توهای مخفی ذهنمون شکل میگیره همون جا که هیچ روزنه ای برای ورودش نیست ، همه ی ما مجهول های ناشناخته ای هستیم که پسِ افکارمون زندگی می کنیم و من عجیب می ترسم از همین خلوت آدمها از اینجایی که توش اتفاقهایی مهمی میوفته و هیچکس ازش باخبر نیست . سی و نُه...
ما را در سایت سی و نُه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : manoobahar1 بازدید : 51 تاريخ : جمعه 29 دی 1396 ساعت: 3:22

چشم‌هایم را می‌بندم و می‌شمارم تا صد برو قایم شو تو را از رد پاهایت بر دریا و از مسیر نگاه دُرناها پیدا خواهم کرد... * اینو فرستاده و میگه این دختره توی عکس تویی :) سی و نُه...
ما را در سایت سی و نُه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : manoobahar1 بازدید : 50 تاريخ : جمعه 29 دی 1396 ساعت: 3:22


زمین لرزه های های پی در پی و استرس هاش

 آشوب و اعتراض و اوباشی گری های این روزای کشور

و قطع شدن شبکه های مجازی 

این همه حال ناخوش ... 

حالا خدایا 

این وسط چرا امروز باید گوشی منم بسوزه و نابود شه ؟؟


:(


سی و نُه...
ما را در سایت سی و نُه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : manoobahar1 بازدید : 39 تاريخ : جمعه 29 دی 1396 ساعت: 3:22

+ اون میگه،منم میگم که : همیشه بسته های پستیمون وقتی به دستمون میرسه که توی بدترین حالیم و رسیدن عمو پستچی پشت در بهترین اتفاقه :) + از معجزات وبلاگ نویسی هم میشه به این اشاره کرد که دو نفر که اصلا همدیگه رو ندیدن معتاد به فرستادن جینگول پینگول برای همدیگه میشن و هی هر سال ذوق میکنن برای رسیدن بسته هاشون :))))تولد، عید، یلدا، روز دختر !! همینجور مناسبت میسازن و یه بسته پر از عشق میکنن میفرستن :) و ایجوری میشه که بهم وصل میشن ^_^ + گوشی که ندارم ایشالا بعدا عکس این معجزاتو میذارم :)) سی و نُه...
ما را در سایت سی و نُه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : manoobahar1 بازدید : 44 تاريخ : جمعه 29 دی 1396 ساعت: 3:22

+ رفیق ینی دوتا از خوبای من که هر دوشون سریع دو تا گوشی آورن درِ خونه تحوبلم دادن و گفتن بگیر تا ما رو داری غم نداری مگه میشه تو نباشی ما که دق میکنیم :)) + و هم اکنون با گوشی دوست جان زندگی سر می نماییم تا بعد از رها شدن از شوک ناگهانی ناشی از سوختگی کمی آرام گشته و فکر کنیم که با پول احتمالیمان چه می شود خرید :)) + هیچ ذوقی بالاتراز این نیست که کار کنی و زحمت بکشی و پولشو بگیری اون پول حسابی خوردن داره :)  +حسای درگیر کارم و اصن غم گوشی و اینا فراموش شده اصن :))) + کلی پست خوب خوب گذاشتین تااا وقت شه بیام سر وقتتون :) ++ به طور ویژه متخصصین امر بیاید کمکم واسه انتخاب گوشی :))  بودجه ی احتمالی بین 800 تا یک میلیونه و نمیدونم چی بخرم از برند سامسونگ هم میخوام :| گیج شدم واقعا و هر کس یه نظری میده  تو را خدا نظرات کاملا کارشناسانه و کاربردی :| سی و نُه...
ما را در سایت سی و نُه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : manoobahar1 بازدید : 52 تاريخ : جمعه 29 دی 1396 ساعت: 3:22

+ زندگی همیشه به یه انرژی نیاز داره یه تزریق یه نعمت ... این واسه زندگی من دو سال پیش اتفاق افتاد درست مثل همین روزا وقتی که من تنها و دور از خونه توی تهران بودم اون سر کشور و اینجا خدا بهمون یه هدیه داد و آنا خانوم به زندگی ما اومد و دلم پر میکشید برای دیدنش؛ حالا هرروز زندگیم با اون معنا میگیره وقتی با موهای فرش میچرخه توی خونه و کل اتاقمو میریزه به هم و دیوارو خط خطی میکنه و با عمه گفتنهاش قندها رو توی دلم آب میکنه و بهم میزنه اونقدر که شیرینیش دلچسب ترین حس دنیاست !شاید این حس زیادی عمیق باشه و بنظر بقیه اغراق اما عشقی که من ازش میگیرم خود زندگیه خداروشکر میکنم برای این نعمتش و ازش برای وجودش ممنونم :) عشق جان هستن ایشون بگید ماشالا :)) +  پست قبلمیمو واقعا ترکوندین همه ی کارشناسان محترم! میشه یه منبع موثق اعلامش کرد جهت بهره بردن بقیه :)) ممنونم از همتون بخصوص توی خصوصی خیلی حرفاتون کمکم کرد واسه انتخاب ؛) + حالا یه جوری این موضوع حیاتی و مهم شده و این همه دربارش زوم کردم و تحقیق میکنم که انگار میخوام همسر آینده انتخاب کنم مثلا :))))))) یا مثلا قراره میلیون ها تومن خرج کنم !! واقعا بسه دیگه و میخوام دست بکشم از این کار و به زندگی عادیم برگردم :)) سی و نُه...
ما را در سایت سی و نُه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : manoobahar1 بازدید : 43 تاريخ : جمعه 29 دی 1396 ساعت: 3:22

عصری از اون حال خوب دخترونه های یهویی منو فراگرفت از اونا که شاید بشه گفت ماهی یک بار سراغت میاد احتمالا! البته اگه یه دختر نرمال و دارای غم و غصه های اساسی نباشی یا مثلا به شکست عشقی دچار نباشی وگرنه کلا همونم نمیاد سراغت :)) در این صورته که ممکنه صدای آهنگ ببری بالا و دست به کار بشی تمام جینگول پینگولاتو بریزی بیرون از کمد و کشو و منظمشون کنی و هی از داشتنشوت ذوق کنی مثلا یه گل سر که افتاده ته کشو رو برداری و بزنی به موهات، ساعت از کار افتاده ی حیف شدتو بندازی دستت و بگی یادش بخیر چه ساعتی بودا!!بعد کل بدلیجاتتو بریزی رو میز و همشو یه دور بندازی تو دست و گوش و گردنت :))) خلاصه که گردگیری کنی برق بندازی اتاق و میز و کمدو سروسامون بدی و هر کاری بکنی که روزای قبل حالشو نداشتی و آخر سر سوهان ناخن رو برداری و ناخنایی رو که رنده آشپزخونه همشو داغون کرده رو سر و شکل بدی و سبد عزیز لاک ها رو بیاری وارد میدون کنی و گل سر سبدشون رو که همون رنگ قرمز جانمونه رو برداری باهاش روح و رنگ بدی به دستات که با نگاه کردن به دستام هی انرژی بگیری و یاد اون پست کانال هویج بنفش بیوفتی اونجا که نوشته بود هیچ چیز به اندازه لاک قرمز نمیتونه به دستهات هویت بده !! فهمیدم که چقدر راست گفته و من برای همین حال خوب های یک هویی ختم شده به قرمزانه ترین لاک ها شادم :)) + لاک عمدتن منو یاد رفیق غایب وبلاگیمون نگار سی و نُه...
ما را در سایت سی و نُه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : manoobahar1 بازدید : 38 تاريخ : جمعه 29 دی 1396 ساعت: 3:22